شاید برخی فکر کنند تاریخ مشهد را فقط باید در مناطق قدیمی مرکز آن و شاید جاهایی در جنوب شهر که آب و رنگ بهتری دارد، جستوجو کرد. اما این باور، ربطی به واقعیتهای موجود ندارد. حاشیه شهر اگرچه گرفتار بیمهری و نیازمند توجه بیشتر مسئولان است، سهمی بزرگ در تاریخ مرزهایی ایفا میکند که امروزه مشهد در آنها محصور شده است.
درواقع انکار یا نادیده گرفتن این پیشینه، بهنوعی انکار و نادیده گرفتن تاریخ و هویت شهر ماست. در این سلسلهیادداشتها همواره کوشیدهایم تا گرد غربت را از چهره هویت مناطق حاشیهای شهر پاک کنیم و به تاریخ پربار آنها سامانی بدهیم تا ساکنان عزیز این مناطق از جایگاه تاریخی و هویت اصیل محل سکونت خود آگاهی پیدا کنند و بدانند که همه راهها به مناطق مرفه و اعیاننشین ختم نمیشود.
امروز باز هم سری به خواجهربیع و مناطق همجوار آن میزنیم و قصد داریم به انتهای محله مهرمادر مشهد برویم؛ جایی که روزگاری بر کرانه کشفرود باستانی، روستایی خوشآبوهوا و آباد به نام «زیرکن» قرار داشت؛ همانجایی که امروزه آن را با نام «قریه زرکی» میشناسند و پیشینهای عجیب و خواندنی دارد.
خواجه ربیع سال ۱۲۷۰ تا ۱۲۸۰ خورشیدی
قدیمیترین اثری که شاید در آن بتوان از «زیرکن» باستانی رد و نشانی یافت، «جغرافیای حافظ ابرو»ست. شهابالدینعبدالله خوافی (درگذشته ۸۳۳قمری) در کتاب خود، ضمن برشمردن نام مزارع ۲۴گانه مشهد، اسمی از «ربرکن» به میان آورده که به اعتقاد برخی پژوهشگران مانند مهدی سیدی، همان زیرکن است.
این ادعا البته چندان دور از ذهن نیست و تفاوت در ضبط نگارش این واژه، اولا میتواند حاصل اشتباه در استنساخ و ثانیا متفاوت بودن اولیه نام این روستا یا بهتر بگوییم مزرعه قدیمی باشد. به این ترتیب، «زیرکن» و «دهرود» در ردیف قدیمیترین مزارع شمال شهر مشهد قرار میگیرند که از آنها در متون تاریخی و جغرافیایی سخن به میان آمده است.
باتوجهبه تألیف «جغرافیای حافظ ابرو» در سال۸۲۳قمری (۷۹۹ خورشیدی)، قدیمیترین سندی که به روستای زیرکن اشاره میکند، ۶۰۴ سال قدمت دارد. نام زیرکن بعد از این تاریخ، در اسناد با همین نگارش ثبت و ضبط شده، مگر در «کتابچه تبادکان» که این نام را بهصورت «زیرکند» ثبت کرده است.
در این زمینه دستکم دو سند از دوره صفویه در مرکز اسناد آستانقدسرضوی باقی است که هر دو به موقوفه بودن بخشی از این مزرعه اشاره و اطلاعاتی درباره آن ارائه میکند. در دوره معاصر این نام دچار تغییراتی شد. حاجعلیرزمآرا در جلد۹ کتاب «فرهنگ جغرافیای ایران»، از آن با نام «زیرَگی» یاد میکند و احتمالا همین نام در دوره ما به «زَرَکی» تغییر کرده است.
خواجه ربیع و اراضی اطرافش در سال ۱۲۸۰
از نظر جغرافیایی، مزرعه زیرکن در حاشیه کشفرود باستانی قرار داشت و طبق نقشه سال۱۳۴۰خورشیدی که احمد ماهوان آن را در کتاب «تاریخ مشهد قدیم» آورده است، از شمال به «گرجی»، از غرب به «عوضی»، از جنوب غربی به «قرهمحمد» و «گلشاد»، از جنوبشرقی به «همتآباد»، از غرب به «دهرود» و از شمال به «سیاسک» محدود میشد.
طبق گزارش رزمآرا، زیرکن در سال۱۳۲۹ خورشیدی در هفتکیلومتری شمال شهر مشهد و یککیلومتری جنوب کشفرود قرار میگرفت؛ در منطقهای نسبتا گرمسیری و جلگهای که ۲۱۷نفر ساکن آن، شیعهمذهب و فارسزبان بودند و به کشت غلات اشتغال داشتند. طبق همین گزارش، زیرکن از جاده اتومبیلرو برخوردار بود و آب زراعت آن از رودخانه تأمین میشد.
این گزارش، کموبیش در «کتابچه تبادکان» که مربوط به دوره ناصرالدینشاه قاجار است هم وجود دارد. در آن سند، زیرکن چنین معرفی شده است: «موقوفه است؛ قدیمالنسق است؛ بیستوهشت خانوار دارد از هراتی و بربری؛ از کشفرود باغات و زراعت خود را مشروب میکند؛ هوایش بهواسطه رودخانه مرطوب است.»
زیرکن یکی از معدود مزارع و روستاهای اطراف مشهد بود که برای آبیاری زمینهای زراعی خود، تقریبا وابستگی چندانی به آب قنات نداشت و تا زمان حیاتش، از آب کشفرود برای آبیاری استفاده میکرد. این آب از طریق نهرهای منشعب به زمینهای زراعی میرسید و پیداست که چه منظره زیبا و چشمنوازی ایجاد میکرد.
گزارشی از وجود چنین نهرهایی در سندی مربوط به سال۱۳۱۳خورشیدی وجود دارد؛ سندی با شماره۹۸۹۷۲ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی که مربوط به «تذکر نیابتتولیت به میرزاباقر دربانباشی، مستأجر زیرکن، جهت پرداخت سهم خود به منظور لایروبی نهر زیرکن» است.
الگوی زراعت در زیرکن، طی قرنهای متمادی دستخوش تغییر شد که این مسئله از تغییر شرایط اقلیمی در این منطقه و نیازهای غذایی جامعه طی اعصار مختلف خبر میدهد. در دوره معاصر، الگوی کشت بیشتر شامل غلات، اعم از گندم و جو بود؛ اما طبق گزارش اسناد، در دوره صفویه، کشاورزان زیرکن بیشتر حبوبات (عدس و نخود) و کتان میکاشتند (سند شماره۲۱۱۷۹۷ مرکز اسناد آستانقدسرضوی). در دوره قاجار گندم، جو، برنج و کرچک جای حبوبات را گرفت. سندی درباره این الگوی کشت از سال۱۲۵۷ قمری و دوره محمدشاه قاجار وجود دارد (سند شماره۴۲۷۳۱ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
در دورههای بعد هم، این الگوی کشت، به زراعت غلات مختص شد. افزون بر اینها، زیرکن بهدلیل شرایط مناسب آبوخاک، مستعد ایجاد باغات بزرگ بود. احتشام کاویانیان در «شمسالشموس» گزارش داده که یکی از بزرگترین باغهای زیرکن متعلق به حاج شیخمرتضی عیدگاهی بوده که توسط آستانقدس در دهه۱۳۳۰ خورشیدی خریداری شده است.
شیخمرتضی از واعظان مشهور عصر خود محسوب میشد. وی در ۲۳آذرماه سال۱۳۵۱، در ۹۲سالگی درگذشت و پیکرش را در رواق «دارالسلام» حرمرضوی به خاک سپردند. خانه او در خیابان تهران (امامرضا (ع) فعلی) به حسینیهای بزرگ تبدیل شده است. مزرعه زیرکن، مانند دیگرمزارع و روستاهای اطراف مشهد، قلعهای برای سکونت اهالی داشت که مکان آن فعلا بر ما معلوم نیست؛ اما در سندهای قدیمی میتوان رد و نشان آن را یافت. مثلا در سند شماره۳۰۰۰۳ مرکز اسناد آستانقدسرضوی به مخارج تعمیرات این قلعه در سال۱۳۳۱قمری (۱۲۹۲خورشیدی) اشاره شده است.
آرامگاه خواجه ربیع- جیانوزی. سال ۱۳۳۶ خورشیدی
درباره مالکیت مزرعه زیرکن نیز گزارشهای نسبتا خوبی در اختیار داریم. اسناد دوره صفویه این مزرعه را موقوفه آستانقدسرضوی میدانند (بنگرید به سند شماره۵۳۸۷۶ مرکز اسناد آستانقدسرضوی). فاضل بسطامی نیز در «فردوسالتواریخ»، زیرکن را یکی از موقوفات آستانقدس معرفی میکند؛ بااین حال گزارشهای مربوط به دورههای بعد و متن وقفنامهها نشان میدهد که این مالکیت دستکم تا دهه۱۳۴۰خورشیدی کامل نبوده است.
«همدانی» در «آثارالرضویه» تنها سه زوج از مزرعه زیرکن در بلوک تبادکان را موقوفه آستانقدس میداند و احتشام کاویانیان دراینباره مینویسد: «مزرعه زیرکن شش سهم از ۱۰ سهم و نیز کل باغ زیرکن که از حاج شیخمرتضیعیدگاهی [توسط]آستانقدس خریده شده است.»
در سال۱۳۱۳خورشیدی، حدود مزرعه زیرکن توسط اداره ثبت آن زمان تعیین و مشخص شد (سند شماره۹۸۸۷۶ مرکز اسناد آستانقدسرضوی)؛ بااینحال بر سر محدوده موقوفه و مالکیت خصوصی در این مزرعه اختلاف بود؛ زیرا در سال۱۳۱۵خورشیدی دو نفر به نامههای «حسن و حسینآقا» بهعنوان مالکان مزرعه زیرکن با آستانقدس بر سر مقدار سهمشان از مزرعه دچار اختلاف شدند که کار به دادگاه کشید (سند شماره۱۱۲۳۱۱ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
باتوجهبه آنچه ذکر کردیم، باید زیرکن یا به قول امروزیها «زرکی» را یکی از قدیمیترین و ریشهدارترین مناطق حاشیه شهر مشهد بدانیم که در تاریخ پربار خود، همجواری با شهر باستانی نوغان و حوادث گوناگونی را شاهد بوده است. این منطقه اصیل برای بازیابی هویت خود نیازمند اقدامات مؤثر فرهنگی است؛ اقداماتی که بیش از همه به توجه و جدیت مسئولان امر و البته رغبت و تلاش اهالی این منطقه نیاز دارد.
* این گزارش سهشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ در صفحه تاریخ و هویت شماره ۴۳۲۸ روزنامه شهرآرا چاپ شده است.